گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
میخواهی کودک باشی
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
میخواهی کودک باشی
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..
خیلــــی وقــــتا بهــم میگن :چرا میخنــــدی بگو ما هــــم بخنـــدیم…
اما هرگــــز نگفتــن:چرا غصــــه میخوری بگـــو ماهــم بخــوریم…
تمام شعرهایم بوی تو را میدهند
می گویند فراموشش کن
اما نمیدانند
تو در جانم ریشه کرده ای
انگار باید جان دهم
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !
از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “
فهمیدم
پای ” او ” در میان است . .
هی غریبه...
رو کسی دست گذاشته ای که همه ی دنیای من است...
بی وجدان آنقدر راحت به او نگو عزیزم!!!
سیگار باشه یا قلیون
اما تو اون لحظه جای خالیشو پر میکنه
تقصیر ما نیست می خواست باشه
تا ما بودنشو بوسه بارون کنیم
نه اینکه خاطره هاشو دود کنیم…!!
گاهی دلم تنگ تو می شود …
به تمام دلایلی که نیستی …
و به اجبار آروم می گیرم …
چه اجبار تلخی
کاش میدانستی
برای داشتن تو
دلی را به دریا زده ام
که
از آب واهمه داشت
تعداد صفحات : 6